شهر میستیک فالز، ویرجینیا سرشار است از زندگی، عشق، خطر و مشکلات فراوان . پس از اینکه دختری نوجوان توسط دو برادر خون آشام دریده شد, موجودات ترسناکی در این شهر نمایان شدند.

دختری به نام هوپ میکلسون که یک سه رگه خوش آشام/گرگ و میش نما می باشد سعی میکند, راهش را در زندگی و در دنیایی که در آن زندگی می کند پیدا کند اما . . .

ناتاشا از اینکه نزدیک ترین دوستانش همگی بچه دار می شوند، عصبانی است. اما زمانی که او به طور غیرمنتظره ای بچه ی به او سپرده می شود، زندگی اش به طرز چشمگیری تغییر کرده و به یک نمایش ترسناک سورئال تبدیل می شود.

عاشق شدن برای دو نوجوان به نام های ژولیت و کالیوپ دشوار است: چراکه یکی خون آشام است و دیگری شکارچی خون آشام.

یک نوازنده پیانو بااستعداد، باید در جدل با خواهرش در یک موسسه معروف برای نوازنده های موسیقی کلاسیک موفق شود.

کلکسیونی از داستان‌های انیمیشنی که شامل ژانرهای مختلفی هستند.

داستان خانواده ای ناکارآمد که از شهر خود به خانه ای نفرین شده در یک شهر کوچک نقل مکان می کنند.

دو سال از زمان حمله سی سی جی به انتکیو میگذرد. اگر چه جو در توکیو به علت افزایش نفوذ سی سی جی به شدت تغییر کرده است، اما غول ها همچنان مشکلاتی ایجاد می کند ...

پرستاری خانگی شغلی را قبول می‌کند اما آنقدرها که فکر می‌کند کار راحتی نیست. او تصادفاً وارد موضوعی شرور می‌شود.

داستان روایت گر فضایی فانتزی و تاریک در شهر توکیو است، موجودات مرموزی به نام "غول" در پی شکار و خوردن انسان ها هستند . و مردمی که بسیار وحشت زده اند، زیرا نمی دانند "غول ها" پشت کدام چهره انسانی مخفی شده اند. "کانکی" یک دانشجوی ساده است که بعد از آشنایی با دختری که علایق مشترکی به خواندن کتاب دارند سرنوشتش برای همیشه تغییر می کند...

داستان مردی لاغر و قد بلند،با چهره ی ترسناک و بازوهای بلند و غیرطبیعی که می گویند مسئول تعقیب و گریز و ناپدید شدن کودکان و نوجوانان بی شماری است.

جوئل، منتقد سینمای دهه 1980 میلادی مجله ملی ترسناک، ناخواسته خود را در یک گروه خودیاری برای قاتلان زنجیره ای گرفتار می کند. بدون هیچ گزینه دیگری، جوئل سعی می کند قربانی بعدی شود...