مردی برای جلوگیری از طلاق، به همسرش اجازه می دهد که با مردان دیگر رابطه داشته باشد. هنگامی که معشوقه های همسر او یکی یکی شروع به ناپدید شدن می کنند، این مرد مظنون اصلی این اتفاق می گردد.

داستان مادر مجردی که برای تنها دخترش شب ها کتاب "آقای بابادوک" رو میخواند و باعث میشود به طور ناخواسته هیولایی وارد خانه شوند.

فیل بربنک، دامدار پرهیبتی ست که ترس و هیبت را در اطرافیان خود ایجاد می کند. وقتی برادرش به همراه همسر جدید و پسرش به خانه بازمی گردد، فیل آنها را عذاب می دهد. اما به نظر می رسد که عشقی در حال شکل گیری ست

یک شرکت رباتیک با مأمور فاسد سازمان سیا در یک عملیات نظامی غیرقانونی و غیر مجاز همکاری می کند. این ماموریت فرستادن چهار نمونه اولیه از ربات ها در اردوگاه مشکوک به تولید مواد مخدر که کسی از وجود آن باخبر نیست، است. ماموریتی که...

نئو که اکنون آقای اندرسون نامیده میشود، برای اینکه بفهمد دنیای واقعی او یک ساختار فیزیکی است یا ذهنی، مجبور می شود باز هم خرگوش سفید را دنبال کند.

چهار رفیق پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه، آشفته از مسولیت های دوران جوانی، خود را سرگرم کرده اند. اما با نابودی مرزهای میان واقعیت و تخیل، آنها با موقعیت های روبرو میشوند که ارکان زندگی آینده شان را می سازد.

درگیری چند دهه ای میان دو برادر گله دار به اوج خود می رسد...

گروهی از مرگبارترین موجودات استرالیا که از حبس شدن در خانه خزندگان که در آن انسان ها مانند هیولاها به آنها نگاه می کنند، خسته شده اند، با یک فرار بی نقص و جسورانه از این محیط...

تراویس بلاک یک مامور دولتی می باشد که با گذشته پنهان خود کنار می آید. وقتی بلاک متوجه طرحی می شود که شهروندان آمریکایی را هدف قرار می دهد، خود را در تیررس رئیس اف بی آی می بیند که زمانی از او محافظت کرده بود.

هَل شاهزاده ی خودسری است که پس از مرگ پدر بر تخت شاهی انگلستان می نشیند و باید با فضای مسموم دربار و دشمنی موروثی با فرانسه دست و پنجه نرم کند.

ماجرای رقابت یک معلم هنر و یک معلم زبان انگلیسی که در نهایت به دانش آموزان میرسد که تصاویر مهم تر است یا لغات و …

در آخرین روزهای جنگ جهانی دوم، «ژنرال داگلاس مک آرتور» تصمیم گرفت به قولی که در سال 1942 داده بود، وفا کند و دوباره پس از عقب نشینی اجباری از فیلیپین، به آن جا برگردد. بیش از پانصد سرباز امریکایی در اردوگاهی در فیلیپین اسیر ژاپنی ها بودند و با آنان رفتاری بی رحمانه صورت می گرفت و «مک آرتور» می خواست مطمئن شود که این سربازها صحیح و سالم به کشورشان باز می گردند.